جهت مشاهده بهتر روي عكس كليك نماييد .




تاریخ: 2 آبان 1398برچسب:,
ارسال توسط سيداحمد حسيني

بسم الله الرحمن الرحیم

"اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن
صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ
فِي هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِي كُلِّ سَاعَةٍ
وَلِيّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِيلًا وَ عَيْناً
حَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِيهَا طَوِيلا"

 

  خدايا

 در اين لحظه و در تمام لحظات

سرپرست و نگاهدار و راهبر و يارى گر و راهنما و ديدبان

ولىّ‏ات حضرت حجّة بن الحسن-

كه درودهاى تو بر او و بر پدرانش باد- باش

تا او را به صورتى كه خوشايند اوست

[و همه از او فرمانبرى مى‏نمايند] ساكن زمين گردانيده

و مدّت زمان طولانى در آن بهره‏مند سازى




تاریخ: 2 آبان 1389برچسب:,
ارسال توسط سيداحمد حسيني

خدايا!
تشنگان جمال خودت را، به جرعه اي از جمال مهدي(عج) مهمان کن.
خدايا!
من از آن زمان که شنيده ام «محبوبمان ناشناس در ميان ما مي گردد و در همين فضا تنفس مي کند و وقتي ظهور کند همگان مي گويند که ما پيش از اين او را ديده ايم» به همه سلام مي کنم.
شايد که لااقل پاسخي هر چند به ناشناس از او بشنوم.
اي خدا تا کي ما ناشناس بمانيم و او ناشناخته بماند.
«عَجِّل لِوَليّکَ الفَرَج».
اي خداي مهدي!
در جهان کيست که ريزه خوار سفره ي امام نيست.
چشمي عنايت کن که ولي نعمت خويش را باز شناسيم.
اي خداوند فرج و شدت!
کاسه ي صبر و انتظار، لبريز شده است. به دست موعودت، عالم و آدم را از اين فتنه هاي آخرالزمان برهان!...
اي خداي محمد!
تنها چاره ي جاهليت آخرالزمان، ظهور حجت خاتم است.
در فرجش تعجيل بفرما.
اي خداي مدينه!
احساس غربت و مظلوميت شيعه را در مدينه اي که وطن تشيع است به ظهور فرزند مدينه التيام ببخش...
اي خداي حضرت منتقم!
از کربلا همچنان خون تازه مي جهد و اين زخم کهنه جز به دست قدسي مهدي(عج) مرهم نمي پذيرد.
«عجل علي ظهوره»
اي خدا!
چنان زمينگير دنيامان مکن که وقت ظهور، توان برخاستن نداشته باشيم.
خدايا!
براي دل سپردن، از آن محبوب پنهاني و معشوق آسماني شايسته تر کيست؟ دل هاي سرگشته را به ظهورش پيوند بزن.
خدايا!
دل را به ظهور عشق چراغان کن، و جان را به حضور محبوب، نور باران...
خداوندا!
ما مدعيان دروغين انتظاريم. حرف از چشم انتظاري محبوب مي زنيم اما به اندازه ي ساده ترين دوستانمان هم گوش به زنگ آمدنش نيستيم. الفباي انتظار را به ما بياموز و لذت انتظار را به ما بچشان.




تاریخ: 2 آبان 1389برچسب:,
ارسال توسط سيداحمد حسيني

لو لم يتوعد الله على معصيته لكان يجب ان لا يعصى شكرا لنعمه .
ح / 290 .

ترجمه :
اگر حتى خداوند، بندگانش را،از نافرمانى كردن و گناه ورزيدن نترسانيده بود، باز هم واجب بود كه انسان ، مرتكب هيچ گناهى نشود، تا به اين وسيله ، در برابر نعمتهاى او سپاسگزارى كرده باشد .
شرح : كسيكه گناه ميكند و فرمان خداوند را به جاى نمى آورد، در حقيقت ، نعمت هايى را كه خداوند به او داده است ، تباه ميكند. زيرا چنين كسى ، براى آن كه بتواند گناهى را مرتكب شود، ناچار بايد تمام نيروهائى را كه در وجودش هست ، به كار ببرد . در حاليكه خداوند، اين نيروها را، براى گناه و نافرمانى كردن به او نداده است .
خداوند، اين نيروها را، براى گناه و نافرمانى كردن به او نداده است .
فرزند عزيز، كسى را در نظر بگير، كه مى خواهد، بر خلاف فرمان خداوند، مرتكب گناه شود، و بطور مثال ، دست به دزدى بزند :
تمام اعضاء بدن آن شخص ، بايد وظايف خود را، با تمام نيرويى كه دارند انجام دهند، تا او توانايى انجام چنين گناهى را داشته باشد .
ششهاى او، بايد بطور مرتب هواى تازه را به خود بگيرند، تا او نفس بكشد و زنده بماند، قلبش بايد بطور منظم در حال تپيدن باشد، تا خون به تمام پيكرش برسد و او را زنده نگاه دارد، چشمهايش بايد توانايى ديدن داشته باشند، تا او راه خود را ببيند، پاهايش بايد قادر به حركت و قدم برداشتن باشند، تا او در مسيرى كه با چشمش مى بيند، پيش برود، گوشهايش بايد توانايى شنيدن داشته باشند، تا او صداى نزديك شدن مردم را تشخيص ‍ بدهد و از خطر فرار كند، دستهايش بايد توانايى كار و حركت داشته باشند، تا او درها را باز كند و اشياى را بردارد، مغزش بايد كار خود را انجام دهد،تا ساير اعضاى بدنش از آن فرمان بگيرند، و وظايف خود را اجرا كنند... و اگر يكى از اين اعضاى ، يعنى يكى از اين نعمتهايى كه خداوند به انسان داده است ، كار خود را به درشتى انجام ندهد، شخص گناهكار، قادر به انجام گناه نخواهد بود .
پس مى بينى كه گناهكار، براى آنكه در برابر خداوند، مرتكب گناه و نافرمانى ، شود، از همان امكانات و نيروهايى استفاده ميكند، كه خداوند، آنها را، براى انجام كارهاى درست و نيك به او داده است . به اين ترتيب ، آيا شخص گناهكار، با انجام هر كدام از گناهان خود، و نعمتها و نيروهايى را كه خداوند دارد، تباه و حرام نمى كند؟
البته خداوند، به بندگان خود هشدار داده ، و آنها را از گناه و نافرمانى ، بيمناك كرده است . ولى اگر خداوند چنين بيم و هشدارى هم نداده بود، و اگر انسان آسوده خاطر بود كه به خاطر گناهانش كيفر و مجازات نخواهد ديد، باز هم حق نداشت نعمتهاى خداوند را تباه كند. يعنى در برابر نعمتهاى ديدن ، شنيدن ، بوئيدن ، حركت ، تپيدن قلب ، تنفس ششها، انديشيدن ، توانايى انجام كارهاى گوناگون داشتن ، و هزاران نعمت ديگر، انسان بايد قدرشناس باشد، و به - شكرانه اين نعمتهاى بزرگ و با ارزش ، هرگز مرتكب گناه و نافرمانى خداوند نشود .

 

اندرزهايي از نهج البلاغه




تاریخ: 2 آبان 1389برچسب:,
ارسال توسط سيداحمد حسيني

صفحه قبل 1 صفحه بعد

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 1
بازدید ماه : 1
بازدید کل : 8133
تعداد مطالب : 4
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1